امتیاز کاربران

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive

گفتگوی زير بين مکانيک و پزشک رد و بدل شد.

مکانيک : با وجود اينکه از نظر عملکرد کلی کار ما به هم شباهت دارد چرا شما دريافتی بالاتری داريد و من بايد چکار کنم تا بيشتر دريافت کنم .

پزشک : تلاش کن تا موتور را در حال روشن بودن و حرکت تعمير کنی ؟

داشتم فکر می کردم ، واقعا حرفه مديران خيلی سخت تر از پژشکان و مکانيکان است ، چرا که نه تنها سازمان ها را در حال حرکت بايد مديريت و درمان کنند بلکه حتی نمی توانند از داروی بيهوشی استفاده کنند پس بايد آنقدر با دقت ، حساسيت و استرس به فعاليت بپردازند که سازمان به راحتی توان پذيرش و درمان را داشته باشد.

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 نظر)

امتیاز کاربران

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive

دانشجویان محترم کلاس تجزیه و تحلیل صورتهای مالی دانشکده علوم اقتصادی، می توانند از فایل زیر استفاده نمایند. جهت دریافت فایل اینجا کلیک کنید.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 نظر)

امتیاز کاربران

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive

 پير مردي بر قاطري بنشسته بود و از بياباني مي گذشت . سالكي را بديد كه پياده بود
پير مرد گفت : اي مرد به كجا رهسپاري ؟
سالك گفت : به دهي كه گويند مردمش خدا نشناسند و كينه و عداوت مي ورزند و زنان خود را از ارث محروم مي‌كنند
پير مرد گفت : به خوب جايي مي روي
سالك گفت : چرا ؟
پير مرد گفت : من از مردم آن ديارم و ديري است كه چشم انتظارم تا كسي بيايد و اين مردم را هدايت كند
سالك گفت : پس آنچه گويند راست باشد ؟
پير مرد گفت : تا راست چه باشد
سالك گفت : آن كلام كه بر واقعيتي صدق كند
پير مرد گفت : در آن ديار كسي را شناسي كه در آنجا منزل كني ؟
سالك گفت : نه
پير مرد گفت : مردماني چنين بد سيرت چگونه تو را ميزبان باشند ؟
سالك گفت : ندانم
پير مرد گفت : چندي ميهمان ما باش . باغي دارم و ديري است كه با دخترم روزگار مي گذرانم
سالك گفت : خداوند تو را عزت دهد اما نيك آن است كه به ميانه مردمان كج كردار روم و به كار خود رسم
پير مرد گفت : اي كوكب هدايت شبي در منزل ما بيتوته كن تا خودت را بازيابي و هم ديگران را بازسازي
سالك گفت : براي رسيدن شتاب دارم
پير مرد گفت : نقل است شيخي از آن رو كه خلايق را زودتر به جنت رساند آنان را تركه مي زد تا هدايت شوند . ترسم كه تو نيز با مردم اين ديار كج كردار آن كني كه شيخ كرد
سالك گفت : ندانم كه مردم با تركه به جنت بروند يا نه ؟
پير مرد گفت : پس تامل كن تا تحمل نيز خود آيد . خلايق با خداي خود سرانجام به راه آيند
پيرمرد و سالك به باغ رسيدند . از دروازه باغ كه گذر كردند
سالك گفت : حقا كه اينجا جنت زمين است . آن چشمه و آن پرندگان به غايت مسرت بخش اند
پير مرد گفت : بر آن تخت بنشين تا دخترم ما را ميزبان باشد
دختر با شال و دستاري سبز آمد و تنگي شربت بياورد و نزد ميهمان بنهاد . سالك در او خيره بماند و در لحظه دل باخت . شب را آنجا بيتوته كرد و سحرگاهان كه به قصد گزاردن نماز برخاست پير مرد گفت : با آن شتابي كه براي هدايت خلق داري پندارم كه امروز را رهسپاري
سالك گفت : اگر مجالي باشد امروز را ميهمان تو باشم
پير مرد گفت : تامل در احوال آدميان راه نجات خلايق است . اينگونه كن
سالك در باغ قدمي بزد و كنار چشمه برفت . پرنده ها را نيك نگريست و دختر او را ميزبان بود . طعامي لذيذ بدو داد و گاه با او هم كلام شد . دختر از احوال مردم و دين خدا نيك آگاه بود و سالك از او غرق در حيرت شد . روز دگر سالك نماز گزارد و در باغ قدم زد پيرمرد او را بديد و گفت : لابد به انديشه اي كه رهسپار رسالت خود بشوي
سالك چندي به فكر فرو رفت و گفت : عقل فرمان رفتن مي دهد اما دل اطاعت نكند
پير مرد گفت : به فرمان دل روزي دگر بمان تا كار عقل نيز سرانجام گيرد
سالك روزي دگر بماند
پير مرد گفت : لابد امروز خواهي رفت , افسوس كه ما را تنها خواهي گذاشت
سالك گفت : ندانم خواهم رفت يا نه , اما عقل به سرانجام رسيده است . اي پيرمرد من دلباخته دخترت هستم و خواستگارش
پير مرد گفت : با اينكه اين هم فرمان دل است اما بخر دانه پاسخ گويم
سالك گفت : بر شنيدن بي تابم
پير مرد گفت : دخترم را تزويج خواهم كرد به شرطي
سالك گفت : هر چه باشد گر دن نهم
پير مرد گفت : به ده بروي و آن خلايق كج كردار را به راه راست گرداني تا خدا از تو و ما خشنود گردد
سالك گفت : اين كار بسي دشوار باشد
پير مرد گفت : آن گاه كه تو را ديدم اين كار سهل مي نمود
سالك گفت : آن زمان من رسالت خود را انجام مي دادم اگر خلايق به راه راست مي شدند , و اگر نشدند من كار خويشتن را به تمام كرده بودم
پير مرد گفت : پس تو را رسالتي نبود و در پي كار خود بوده اي
سالك گفت : آري
پير مرد گفت : اينك كه با دل سخن گويي كج كرداري را هدايت كن و باز گرد آنگاه دخترم از آن تو
سالك گفت : آن يك نفر را من بر گزينم يا تو ؟
پير مرد گفت : پير مردي است ربا خوار كه در گذر دكان محقري دارد و در ميان مردم كج كردار ,او شهره است
سالك گفت : پيرمردي كه عمري بدين صفت بوده و به گناه خود اصرار دارد چگونه با دم سرد من راست گردد ؟
پير مرد گفت : تو براي هدايت خلقي مي رفتي
سالك گفت : آن زمان رسم عاشقي نبود
پير مرد گفت : نيك گفتي . اينك كه شرط عاشقي است برو به آن ديار و در احوال مردم نيك نظر كن , مي خواهم بدانم جه ديده و چه شنيده اي ؟
سالك گفت : همان كنم كه تو گويي
سالك رفت , به آن ديار كه رسيد از مردي سراغ پير مرد را گرفت
مرد گفت : اين سوال را از كسي ديگر مپرس
سالك گفت : چرا ؟
مرد گفت : ديري است كه توبه كرده و از خلايق حلاليت طلبيده و همه ثروت خود را به فقرا داده و با دخترش در باغي روزگار مي گذراند
سالك گفت : شنيده ام كه مردم اين ديار كج كردارند
مرد گفت : تازه به اين ديار آمده ام , آنچه تو گويي ندانم . خود در احوال مردم نظاره كن
سالك در احوال مردم بسيار نظاره كرد . هر آنكس كه ديد خوب ديد و هر آنچه ديد زيبا . برگشت دست پير مرد را بوسيد
پير مرد گفت : چه ديدي ؟
سالك گفت : خلايق سر به كار خود دارند و با خداي خود در عبادت
پير مرد گفت :
وقتي با دلي پر عشق در مردم بنگري آنان را آنگونه ببيني كه هستند نه آنگونه كه خود خواهي

 

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 نظر)

امتیاز کاربران

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive

رابطه امنیت و رقابت در کسب و کار بسیار در توفیق آتی سازمانها موثر و مهم است.

درک و عمل نمودن به اینکه کدامیک اولویت دارد می تواند باعث پیشرفت و رهبری بازار گردد.

اگر رقابت به معنای  به خطر انداختن سود معقول برای افزایش سهم بازار و نهایتا توفیق بی بدیل در نظر گرفته شود و امنیت کسب سود معقول و عدم به خطر انداختن برای کسب سود بیشتر.

می بینیم که رابطه بین ریسک و بازده در این معنا نیز متبلور می گردد. یعنی ریسک معقول بیشتر انتظار بازده بیشتر را بدنبال خواهد داشت.

مطالعه رفتار شرکتها و افراد برتر دنیا مانند بیل گیتس و شرکت مایکروسافت نیز همین دریچه رفتاری را برای ما باز می نماید.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 1.00 (1 نظر)

امتیاز کاربران

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive

جمله معروفی از پیتر دراکر بیان می دارد که " شرکتهای عصر حاضر دو دسته اند؛ شرکتهائی که به فعالیت ادامه می دهند و شرکتهائی که نابود می شوند"

در تفسیر این جمله مطالب زیادی نوشته و گفته شده است، من چنین برداشت نموده بودم که دلیل نابودی شرکتها در عدم درک مناسب و البته بموقع از تغییرات عمیق و پر شتاب محیطی است. با این مضمون شرکتهائی که از محیط خود عقب می افتند یا ارتباط وثیقی با آن ندارند لاجرم در ورطه نابودی می افتند. یعنی نمی توانند خود را با تغییرات همسو کنند یا آن را پیش بینی کرده و از فرصت آن بهره مند شوند.

اخیرا با رویکرد جدیدی در این زمینه مواجه شدم و آن اینکه تنها دلیل مرگ شرکتها عدم توجه به محیط نیست، بلکه خرد شدن در زیر چرخ ورود رقبای غول آسا نیز می تواند دلیل دیگری برای نابودی شرکتها بالاخص شرکتهای کوچک باشد.

شرکتهای بزرگ به دلیل در اختیار داشتن امکانات زیاد، بنیه مالی قوی ، ارتباطات گسترده ، سوابق مناسب و موفق و توانائی بازاریابی وسیع بلافاصله با ورود خود می توانند شرکتهای کوچک و متوسط صنعت جدید را با مشکل مواجه سازند، در نظر بگیرید که شرکتی با توان مالی اندک و در مقیاس کوچک در یک صنعت به فعالیت می پردازد و بدلیل امکانات محدود توانائی معرفی خود را به شکل گسترده نداشته و با مشکلات مالی حتی برای پرداخت حقوق دست و پنجه نرم می کند که ناگهان شرکتی بزرگ با امکانات وسیع وارد بازار آن شده و با کمپین تبلیغاتی قوی بازار را در اختیار می گیرد. به این موارد توانائی شرکتهای بزرگ در تحمل هزینه های ثابت ، خدمات پس از فروش گسترده و منظم و اعتمادی که در مشتری برای خرید می آفرینند بیفزائید.

بنابراین چگونه باید این شرکتها که در بسیاری مواقع محیط را نیز خوب درک می کنند باید به فعالیت خود ادامه دهند، بنظر می رسد خلق ایده های جدید برای توسعه بازار و فروش ارزش ایجاد شده قبلی در قالب ادغام با شرکتهای بزرگ می تواند آنها را از بحران نجات دهد.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 نظر)

مطالب تصادفی

درس اجتماعی بیل گیتس

17-03-1391

درس اجتماعی بیل گیتس

  BILL GATES in a restaurant.After eating, he gave 5$ to the waiter as a tip. The waiter had a strange look on his face after the tip. Gates realized & asked: "What...

ادامه

توصیه های کلیدی وارن بافت برای سرمایه گذ…

03-02-1393

بزرگترین سرمایه گذار قرن بیستم به سرمایه گذاران توصیه کرده که در تصمیم های خود به سه اصل کلی توجه کنند.یک سال پیش و کمی بیشتر، اگر فردی قصد داشت...

ادامه

بازاریابی عصبی

20-07-1391

چگونه با بازاریابی عصبی فروش خود را افزایش دهیم؟بازاریابی عصبی در دنیا مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است. بازاریابی عصبی بازاریابی است که با توجه به عملکرد مغز و سیستم...

ادامه
Go to top