امتیاز کاربران

Star ActiveStar ActiveStar ActiveStar ActiveStar Active
 

پیش درآمد

لباس جدید امپراطور

(با پوزش از هانس کریستیان اندرسن)

 

داستان (( لباس جدید پادشاه ))، اثر هانس کریستیان اندرسن، را همه ما خوانده‏ایم. در داستان ما، پادشاه مدیرعامل یک شرکت بزرگ است. مشاورین (بافنده‏ها) مدیرعامل را قانع کردند که می‏دانند چگونه زیباترین لباس قابل تصور را بدوزند. نه تنها رنگها و الگوی دوخت عموماً زیباست، بلکه لباسی که از این مواد عالی دوخته شده است از ویژگی اعجاب آوری برخوردار است و آن اینکه برای هر کسی که در کار خود با کفایت نیست یا برای آنها که به شکلی باور نکردنی احمق‏اند، قابل روئیت نیست.

در نشست سالانه شرکت، مدیرعامل که توسط انبوه همراهانش از معاونین و دستیاران همراهی می‏شد، قدم به دایره نورانی گذاشت، در حالی که لباس جدید (در واقع هیچ چیز) به تنش بود. یک کارمند ردیف جلو با صدای بلند گفت: (( اما او که چیزی به تن ندارد! )) سکوتی توأم با شگفتی بر همه حاکم شد، و در پی آن همه به جنب و جوش افتادند.

 مأموران امنیتی ساختمان کارمند یاد شده را احاطه کرده و بی سیم به دست او را از جلسه بیرون می‏برند. پس از در گرفتن صحبتهای در گوشی تند و با حرارت، به گرداننده مراسم گفته می‏شود که کارمند را به اداره نیروی انسانی ببرد. در پی این اتفاق با اشاره به اینکه نشان سینه کارمند یاد شده       اینچ از حاشیه لباسش بیرون زده است (یک تخطی جدی از سیاست شرکت) کادر امنیتی با اطمینان از اینکه کار خود را درست انجام داده‏اند، باز می‏گردند. باز گردیم به مراسم که در این فاصله در آن دقایقی برای تنفس اعلام شده است. طی این دقائق مدیرعامل و معاونانش نگرانی خود را از حکایت تنش‏زایی که بروز کرد و همگان فقط تماشاگر بودند، به یکدیگر نشان داده، و در اینکه چگونه از تکرار نشدن چنین داستانی اطمینان یابند، به بحث پرداختند. نظم مراسم برقرار می‏شود، و اعلام می‏کنند که بهداشت روانی افراد، مشمول پوشش بیمه‏ای شرکت نبوده است.

 

 عصر همان روز

مدیر کارمند یا شده یادداشت اخطار گونه‏ای را در پرونده او قرار داده، به توصیه و اندرز می‏پردازد، و رسماً یادآور می‏شود که اخلالهایی از این دست قابل تحمل نبوده و تکرار آن در آینده به اخراج فوری او خواهد انجامید. اخطار یاد شده در حضور سه نفر از پرسنل اداره نیروی انسانی به عنوان شهود، به کارمند ابلاغ می‏شود.

 روز بعد

نشستهایی پی در پی پشت درهای بسته در همه شرکت برگزار می‏گردد. برنامه زمانی فراخوان مدیران خارج از مرکز تهیه می‏شود. موضوع جلسات به صورت شایعه همه جا می‏پیچد (( کنترل دوباره اوضاع )).

کارمند به یک گردهمایی تنظیم نگرشها برده می‏شود. از مدیر او در یک کلاس مربوط به (( مدیریت بر افراد بدقلق )) نام نویسی می‏شود زیرا مدیر به وضوح قادر به کنترل گزارشهای مستقیمی که به او می‏رسد، نیست. یادداشتی در مورد زندگی شخصی او که نشان دهنده همین نقطه ضعف است، وجود دارد.

 دو روز بعد

یک متن سه صفحه‏ای از دفتر اجرایی که روند مطلوب برگزاری نشستها را ترسیم می‏کند، به دست تمام کارمندان می‏رسد.

به مدیران میانی توصیه می‏شود در گردهمایی تحت عنوان (( دوختن لباس موفقیت )) حضور یابند.

 هفته بعد

در سراسر شرکت نشستهای گروهی برگزار شده و مفصل به تشریح ویژگیهای خیره کننده لباس مخصوص می‏پردازند. هرگروه مکلف می‏شود تا تعیین کند چگونه برای افزایش سهم بازار باید ویژگیهای لباس را به کار گیرد.

دو هفته بعد

به مشاورین تضمین یک قرارداد دراز مدت، به همراه اتومبیل از طرف شرکت و پرداخت صورتحساب‏های داده می‏شود.

مدیران ارشد اجرایی به واسطه هوشمندی و انجام مطلوب وظایف شغلی پاداش‏های هنگفتی دریافت می‏کنند.

 یک ماه بعد

مدیرعامل دستور اخراج کارمند را می‏دهد. نامه اخراجیه حاوی دلایل بازخرید کردن کارمند است: نافرمانی از مافوق و عدم برخورداری از توان فعالیت رقابتی.

 و بعد برای همیشه

مدیرعامل به پوشیدن لباسی ادامه می‏دهد که مشاورین در نشستها که در آن، همگان زبان به تحسین او باز می‏کنند، برایش دوخته‏اند. کارمن اخراجی سعی می‏کند در همان حرفه برای خود شغلی بیابد، اما هیچ شرکتی حاضر به استخدام چنین کارمند اخلالگر و دردسر سازی نیست. او اکنون (در ساعتی که شما شام می‏خورید) به بازاریابی تلفنی مشغول است.

خیلی بد شد که او پیشنهاد همکاری با مایکروسافت را رد کرد...

  

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 0.00 (0 نظر)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب تصادفی

قوانین و استانداردهای کمیته بازل، محدودی…

04-05-1396

قوانین و استانداردهای کمیته بازل، محدودیت ها و فرصت ها

بسمه تعالی در سال 1975 و به دنبال ورشکسته شدن چند بانک بزرک جهانی در اثر مشکلات ارزی، کمیته ای در شهر بازل سویس متشکل از 10 کشور بزرگ اقتصادی و...

ادامه

30 ویژگی انسان مدنی

19-01-1393

1- به شهروندان عادی بیشتر احترام بگذارد تا کسانی که پست و مقام دارند؛ 2- بتواند سی صفحه در مورد خود، روحیات و افکار خود بدون حتی یک جمله تکراری بنویسد؛ 3- برای...

ادامه
Go to top